دانلود جلد اول از مجموعه سرزمین سحرآمیز

این مجموعه 44 جلده. هر هفته 1 کتابش ارائه میشه.

بعلاوه کاور ندارهههههههههه. عکس خوب نیس چون.

دانلود جلد اول در ادامه مطلب.


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:,

] [ 20:33 ] [ benyamin ]

[ ]

دانلود جلد اول کتاب فضای مرده(تا فصل 12 افزوده شد)

منتظر سه جلد بعدی باشید


ادامه مطلب

[ چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:,

] [ 18:29 ] [ hidden ]

[ ]

دانلود جلد اول کتاب فضای مرده(تا فصل 9 افزوده شد)

 

 

آن موجود به سمتش حمله ور شد و او از سر راه آن کنار پرید. موجود محکم به دیوار اتاق دایره شکل خورد ودیوار با صدایی مهیب فرو ریخت. او در حالی که تمام تنش درد می کرد، از زمین برخاست و لنگان لنگان به سمت دیگر اتاق رفت. قد آن موجود دوبرابر اندازه ی یک انسان بود. در حالی که دستان خاردار و چسبناکش را تکان می داد، می توانست با سرعت بالایی حرکت کند. او دید موجود برگشت خودش را آماده کرده بود، ودرحالی که گام هایش زمین را می لرزاند به سویش حمله ور شد. تا آخرین لحظه ممکن صبر کرد و دوباره از سر راه آن کنار پرید، اما این بار دستش به یکی از خار های موجود گرفت و...

 

منتظر 3 فصل بعدی باشید


ادامه مطلب

[ چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:,

] [ 16:52 ] [ hidden ]

[ ]

دانلود جلد اول کتاب فضای مرده(تا فصل 6 افزوده شد)

 

اینم فصل های 4 و5 و 6

برای شما

بزودی فصول 7 و8 و9  درو بلاگ قرار می گیرد

دانلود در ادامه مطلب

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 23 تير 1393برچسب:,

] [ 15:31 ] [ hidden ]

[ ]

دانلود جلد اول کتاب فضای مرده(تافصل3)

خب دوستان این فصل ویراست نشده و نمیشه. تایپیست به کارش مطمئنه. صفحه آراییشم زیباست. کاور باحالی داره.

تایپیست من نیستما!!!!!

آخه چه ماست بندی میگه ماست من ترشه ؟؟؟؟؟ خخخخخخخخخخ

3 فصل اول ارائه شد.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 22 تير 1393برچسب:,

] [ 20:27 ] [ benyamin ]

[ ]

دانلود مجموعه وارکرافت

خب دیگه اعصابم خورد شد

جلد یک رو آپلود کردم + جلد دو

دانلود در ادامه مطلب.

 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 21 تير 1393برچسب:,

] [ 23:54 ] [ benyamin ]

[ ]

دانلود فصول 1تا4 کار آموز رنجر جادوگری در شمال

به سرعت برق و باد رخ داد. لحظه ای هیچ چیز نبود. بعد در چشم برهم زدنی، آن پیکر کاملاً زره پوش آنجا بود. بسیار عظیم و مرعوب کننده، کاملاً سیاه در برابر مه، سایه ای از یک جنگاور غول پیکر باستانی، در زرهی میخ دار، با کلاهخودی بالدار و بسیار عظیم بر روی سرش. ویل همین طور که ایستاده و از ترس سر جایش خشکش زده بود با خودش فکر کرد: باید قدش دوازده متری باشه. کلاهخود کاملاً پوشاننده صورت بود، اما در جایی که برای چشمها سوراخ شده بود هیچ چیزی به جز فضای خالی نبود.
قلب ویل در درون سینه اش به شدت می تپید و دهانش از ترس خشک شده بود. می دانست که این پیکر یک انسان فانی نیست. این چیزی از سمت و سویی دیگر بود، از دنیای تاریک جادو و طلسم. به طور غریزی می دانست که هیچکدام از اسلحه هایش نمی تواند به آن موجود صدمه ای بزند. آن پیکر که مانند برجی سربلند کرده بود، به جز لرزش اندک مه بی حرکت بود. به نظر می رسید فضای خالی چشمانش ویل را سبک و سنگین می کرد. بعد ویل آن صدا را شنید. صدایی بم که به نظر می رسید به دورِ دریاچه ی سیاه منعکس می شود، مثل این بود که ویل آن را از درون یک غار خالی می شنید نه یک فضای باز در درون جنگلی رو باز. صدای ترسناک و بم گفت:
- مراقب باش، موجود فانی! سایه ی جنگاور شب رو بیدار نکن. همین حالا، تا وقتی که می تونی، اینجا رو ترک کن.

 منبع: زندگی پیشتاز

دانلود در ادامه مطلب

 


ادامه مطلب

[ شنبه 21 تير 1393برچسب:,

] [ 13:24 ] [ hidden ]

[ ]